روغن سیاه دانه نوعی روغن حامل است که از دانه های گل  Nigella sativa به روش پرس سرد استخراج می شود.
به طور سنتی، روغن سیاه دانه دارای خواص تحریک کننده، گرم کننده و تاثیرات مثبت بر بهبود خلق و خو می باشد.

در طب سنتی سیاهدانه به عنوان یک معجون مکمل با سایر گیاهان دارویی در درمان اکثر بیماری ها به کار گرفته می شود.
روغن سیاه دانه بطور موضعی به منظور آبرسانی، تسکین، تقویت و تغذیه پوست، رفع عفونت های قارچی و لکه های پوستی و نیز برای ترمیم و بازسازی پوست استفاده می شود و موجب صاف شدن، روشن شدن و شفاف شدن پوست خواهد شد. روغن سیاه دانه همچنین در صورتی که بر روی مو اعمال شود، موجب تغذیه و تقویت مو می شود.
روغن سیاه دانه از نظر دارویی، باکتری های مضر را از بین می برد، پاسخ ایمنی قوی پوست را تحریک می کند، روند بهبود پوست را تسهیل کرده و دردهای عضلانی و درد مفاصل را نیز به بهترین شکل تسکین می دهد.
از سوی دیگر روغن سیاه دانه در صورت استنشاق، سلامت دستگاه تنفسی و هضم را تقویت و پشتیبانی می کند.

 

 

 

تاریخچه استفاده از روغن سیاه دانه

 

روغن سیاه دانه از دانه های گیاه Nigella sativa گرفته می شود که بیشتر به گل رازیانه معروف است. همچنین این روغن با نام های مختلف دیگری از جمله Black Oil ،Baraka ،Fitch Oil ،Kalajira Oil  و Kalonji Oil نیز شناخته می شود.
برای بیش از 3000 سال، از دانه های روغنی سیاه دانه برای کاربردهای آرایشی، دارویی و آشپزی مورد استفاده قرار می گیرد. از سیاه دانه به عنوان دارو گیاهی، چاشنی و تسکین دهنده درد و تحریکات موضعی، از جمله گزش، زخم، التهاب و بثورات پوستی استفاده می شده است
بر اساس منابع تاریخی، اعتقاد بر این است که روغن سیاه دانه برای اولین بار توسط آشوریان مصر باستان مورد استفاده قرار گرفته است، جایی که از آن توسط شخصیت های مشهور سلطنتی مانند کلئوپاترا و نفرتیتی برای مراقبت از پوست به شکل یک دارو گیاهی استفاده شده است.

در هند و خاورمیانه، از دانه های سیاه دانه که دارای عطر و طعم تلخ و تندی هستند در ترکیباتی که از فلفل سیاه، پودر پیاز و پونه کوهی تشکیل شده اند استفاده می شود و به عنوان ادویه و طعم دهنده در خوراک حبوبات، پخت نان، خورشت کاری و سبزیجات پخته استفاده می شود
در آیورودا، روغن سیاه دانه عمدتاً به دلیل خاصیت تحریک کنندگی، گرم کننده و تقویت کننده و همچنین به دلیل اثر بخشی بر بهبود روحیه در طیف گسترده ای از کاربردها مورد استفاده قرار گرفته است

مجله سلامتی وطب سنتی ماورای سلامت به تفصیل به این سبک درمان کهن پرداخته است.

 

 


در طب سنتی، از روغن سیاه دانه برای درمان بی اشتهایی، بیماری های مقاربتی و بیماری های زنان استفاده می شود. همچنین اعتقاد بر این است که سیاه دانه برای تحریک اشتها و افزایش متابولیسم و سوخت و ساز بدن، کاهش اختلالات عصبی، تعادل مزاج و تقویت هماهنگی بدن و ذهن مفید است.
طبق سوابق تاریخی پزشکان یونانی در قرن 1 میلادی، از سیاه دانه برای تسکین دندان درد، سردرد، گرفتگی بینی و کرم روده استفاده می شده است
با توجه به خاصیت تقویت کنندگی روغن سیاه دانه، پزشکانی مانند بقراط آن را برای بیمارانی که بیماری عمومی و ضعف داشتند تجویز می کردند. دیگر یونانیان باستان از آن برای تحریک شروع قاعدگی و افزایش تولید شیر در زنان استفاده می کردند
در کتاب "الشفاء"، نوشته حکیم ابن سینا، سیاه دانه را با توانایی های درمانی معتبر شناخته و از آن به دلیل خاصیت تقویت کنندگی، تحریک کننده و پیشگیری کننده  تقدیر کرده است. در این کتاب از سیاه دانه به عنوان تقویت کننده انرژی و کاهش ضعف، خستگی، غم و احساس دلسردی صحبت شده است. علاوه بر این، وی کاربرد درمانی سیاه دانه را برای رفع و تسکین علائم سرماخوردگی، تب، سردرد، تحریکات موضعی، زخم ها، اختلالات پوستی، دندان درد و کرم روده و انگل تأیید کرده است.

 

خواص روغن سیاه دانه

 

ترکیبات شیمیایی روغن سیاه دانه شامل اسید پالمیتیک، اسید استئاریک، اسید اولئیک و اسید لینولئیک هستند و از ترکیبات اصلی این روغن محسوب می شوند.

 

اسید پالمتیک به دلیل داشتن خواص زیر مشهور است:

 

خاصیت نرم کنندگی 
نرم کردن مو ها بدون ایجاد چربی اضافه و احساس سنگینی و چسبندگی
متداول ترین اسید چرب اشباع می باشد.
 

اسید استئاریک به دلیل داشتن خواص زیر شناخته می شود:

 

دارای خواص پاک کنندگی است که باعث از بین رفتن آلودگی، عرق و سبوم اضافی از پوست و مو می شود.
یک ماده امولسیون کننده ایده آل برای اتصال آب و روغن است.
به افزایش ماندگاری محصولات مراقبت از پوست و مو کمک می کند.
بدون کاهش درخشش و احساس سنگینی، موها را از آسیب های خارجی محافظت می کند.
پوست را نرم می کند.
 

اسیدهای اولئیک (امگا 9) دارای خواص زیر است:

 

لطافت، رطوبت و درخشندگی پوست و مو را حفظ می کند.
رشد موهای ضخیم تر و قویتر را تحریک می کند.
چین و چروک های زودرس و خطوط ریز را کاهش می دهد.
شوره سر را از بین برده و  رشد مو را تسریع میکند.
از پوست و مو محافظت می کند.
خواص آنتی اکسیدانی قوی دارد.
از التهاب و درد مفاصل جلوگیری می کند.

 

اسیدهای لینولئیک (امگا 6) دارای خواص زیر است:

موها را شاداب کرده و رشد آنها را تقویت می کند.
بهبود زخم را تسریع می بخشد.
در فرمولاسیون صابون ها و روغن های سریع خشک شونده یک امولسیون کننده موثر است.
خواص ضد التهابی دارد.
تسکین جوش و آکنه
حفظ رطوبت در پوست و مو 
وجود آن در روغن های گیاهی موجب مناسب بودن آن روغن برای پوست های چرب و مستعد آکنه می شود.
افزایش لطافت و خاصیت ارتجاعی پوست برای جلوگیری از پیری زودرس

 

 

 

 

https://gitlab.com/TobiMetz3

 

http://qooh.me/TobiMetz3

 

https://www.divephotoguide.com/user/TobiMetz3

 

https://setiathome.berkeley.edu/show_user.php?userid=11396837

https://independent.academia.edu/JennyTucker289

http://edu.fudanedu.uk/user/wesleycruz1/

http://fudanedu.uk/user/wesleycruz1/

http://jobs.ict-edu.uk/user/wesleycruz1/

http://ict-edu.uk/user/wesleycruz1/

 

 

حرفه ای عمل کن کسب و کار آنلاین خودت رو به همه نشون بده و از پست گذاشتن لذت ببر



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

قالب آماده پست اینستاگرام پارت2

فایل پاورپوینت درس انتقال جرم رشته مهندسی شیمی گرایش جداسازی با موضوع جذب دی اکسید کربن با استفاده از محلول آمین



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پاورپوینت

three cute and best kids stories

 

 

 

 

Thumbelina fairy tale story for kids

 

 

z2_4cto.jpg

 

Today my little listeners, I’m gonna tell you the story of Thumbelina!

Once upon a time, there was a woman living alone in a distant village. She was feeling only after the tragic death of her husband. She always wanted a child, but she hadn’t any. One day, she decided to visit her good friend who was also a witch.

The witch, gave her a grain of barely and said:

go home and plant this.

so the woman did so.

The very next day, a beautiful Tulip flower had grown from the grain. It was so beautiful. the woman hadn’t seen any flower like this in her life. When the flower blossomed, there was a pretty little girl inside it. The girl was no bigger than a thumb.

The woman fell in love with the girl and named her: Thumbelina

Thumbelina took away the woman loneliness. Woman would always tell her stories during the day. Sometimes woman would made a boat out of tulip petal which Thumbelina could row in a plate of water with it!

The woman made a bed with a walnut shell and a blanket out of rose petal for her. So Thumbelina had a soft and cozy bed to sleep every night.

One night, While Thumbelina was sleeping, a frog came by and see her through the window!

Wow! Such a beautiful girl! She would be a great bride for my son! He thought to himself.

So he grabbed Thumbelina and headed back to his house. Seeing his future bride, his son was happy.

I will marry her, daddy! But first, I have to build her a beautiful house.

Ok son! So until then, I will put her on the water lily in the middle of the pond so she doesn’t run away.

 

 

So the frog put Thumbelina on the lily leaf in the middle of the pond.

Thumbelina tried so hard to escape, but she couldn’t. So she burst into tears. Two minnows who were sitting under the leaf, heard her crying:

Why are you crying little girl? They asked. What’s the matter?

Thumbelina started to tell her story. When she finished, minnows decided to help her. They started nibbling the lily stem. It was soon after when the stem broke and the leaf floated away with Thumbelina.

But Thumbelina’s happiness didn’t last long. An ugly Beetle came and took Thumbelina to his house! The beetle called his friends and showed them his pretty new prisoner. But they weren’t happy to see Thumbelina!

Oh my friend! You should let her go! She is very different from us. She doesn’t belong here. you better let her go. Said his friends.

So the beetle dropped our Thumbelina in the long grass and flower.

Although she was happy that she was free from her captors, she didn’t know her way back to home! Days came by and she would eat the pollen of the flowers and drink the dew from their leaves.

One day as she was walking, she accidently saw a house that was made of mud. Its entrance was strange and round. She knocked one the door and waited. After a while, a mouse opened the door.

Hello little guest! I think it’s cold out there! Do you wanna come in? Said the mouse.

Yes! thank you!

So what is your story tiny girl?

Thumbelina started to tell the whole story for her new friend.

Don’t worry at all! You can stay here as long as you want.

So Thumbelina started her new life in her new house. She wanted to be useful, so she would cook food every day and tell stories for little mouse.

One day, when Thumbelina was cooking, mouse came by and said:

I invited a good friend of mine. He is one of the richest mice ever.

So Thumbelina cooked a delicious dinner. That night, all three of them talked and had a great time at the dinner table. The rich mouse fell in love with Thumbelina and said:

I will marry you! I want you to come with me and visit my house!

Thumbelina had no choice, So The three of them headed to the house of the rich mouse. in the middle of their journey, they reached a tunnel where they found an injured swallow.

What is he doing down here?! He should be in the air! Said the rich mouse rudely and kicked the swallow!

Thumbelina was shocked.

How could anyone treat another like this! Oh dear! She thought!

 

 

So she ran away when she got a chance. She hid behind a rock and waited for the mouse to go! Then she came back and took care of the swallow until he was fine and healthy again. It was spring and the swallow was able to fly again.

I have to go and find my family! They went to a warmer place! come with me! We’re gonna have so much fun! Said the swallow!

But Thumbelina had enough adventure! So she said goodbye to the swallow and he flew away!

months passed and Thumbelina was still wandering in the nature when she stumbled upon the rich mouse again!

OH my beloved tiny bride! I’ve been looking for you for months! Now that I found you, you have to marry me!

Thumbelina knew that there is no way out of this!

OK! But please let me spend just one day more in the open air before coming with you to your underground house.

As she was spending her last hours in the open field, she heard a familiar voice:

Come! Come away with me where your sprit will always be free! Said the swallow!

Happy of meeting her old friend, she agreed to go on a trip with him. She hopped on his back and they took of. They flew over forests, oceans and lands!

 

 

 

Puss in Boots story for kids

 

 

 

Once upon a time, a poor miller lived with her three sons. Years has passed and the miller of our story got old and died. He left nothing for his sons except a mill, a donkey and a cat. The oldest boy took the mill. The middle one took the monkey. So The cat was the youngest boy share.

Well! The youngest boy whispered, I will eat this cat and make some gloves with its fur! And that is the end of it! I won’t have anything else and I will die out of hunger!

The cat, who was listening stated to talk:

OH dear master! Don’t be sad at all! Just give me a bag and a pair of boots! The will show you that I’m not such a bad inheritance!

The boy, who saw many trick from the cat over all that years, which it performed to catch mice like pretending to be dead or hiding in the grain. So he thouth:

It doesn’t seem impossible that this cat could help me!

So he gave his bag to the cat and spend his last coins for buying a pair of boots for it!

looking gallant in the boots, he put bran and corn in his bag and put it around his neck. Then he slept near rabbit nest, pretending to be dead. He waited for innocent rabbits to come around and look for corn and bran.

Not very long after, a stupid naughty rabbit came and jumped into his bag. The Puss quickly closed the bag. Happy with his caught, He went to the palace and asked for talking to the emperor!

OH! His Majesty! I brought you a warrior rabbit! My proud master, Marquis of Carabas, ordered me to present to you.

Tell your master that I thanked him and he does me a great deal of pleasure.

After that, Puss again hid in the cornfield, holding still his bag open, and when a brace of partridges ran into it he closed the bag and caught them both. He went and made a present of these to the king, as he had done before of the rabbit. The king, in like manner, received the partridges with great pleasure, and ordered him some money for drink.

In this way, the cat continued for two or three months to bring presents to the king, always saying that they were from his master, the Marquis of Carabas. One day in particular, he heard at the palace that the king was planning to drive in his carriage along the river bank, and he decided to take his daughter with him. The Princess was the most beautiful girl in the kingdom.

Puss in Boots said to his master:

Follow my lead and your future is made. You have to but go and wash yourself in the river, in the place that I shall show you, and leave the rest to me.

The youngest son did the exact him, without knowing why or wherefore. While he was washing, the king passed by, and the cat began to cry out:

Help! Help! My Lord, Marquis of Carabas, is drowning!

At this noise the king put his head out of the coach window, and finding it was the cat who had so often brought him such good things, ordered his guards to run quickly to the aim of his Lordship, the Marquis of Carabas.

While they were helping the poor Marquis out of the river, the cat came up to the coach and told the king that while his master was washing, there came by some Thieves, who took his clothes:

Thieves! Thieves! He moaned!

This tricky cat had hidden the clothes under a great stone. The king immediately commanded the guards of his wardrobe to run and prepare one of his best suits for the Lord Marquis of Carabas.

The king was very happy to meet the Marquis of Carabas. The Miller’s boy looked really handsome in royal clothes. The king’s daughter took a secret glimpse to him. And soon, she fell in love with him because of his manners and good look!

The king invited him to sit in the coach and ride along with them. Celebrating the progress of his project in his heart, the cat started to march before the coach. after a while, He saw countrymen who where mowing a meadow:

OH you kind hearted people! I order you to tell the king that this meadow belongs to my master, Marquis of Carabas, or I will command those guards to kill you all!

Moments later, The king asked the countrymen:

Who owns this meadow that you are mowing, people?!

To my Lord Marquis of Carabas! answered they altogether, since the cat scared them to death!

You see, your majesty, said the Marquis, this meadow gives a plentiful harvest every year!

They started moving again. The Puss who was still walking in front of them, met with some reapers, and said to them:

Good people, you who are reaping, you have to tell the king that all this corn belongs to the Marquis of Carabas, I’ll order those soldiers to kill you.

 

 

 

Dinokids at the stadium story for kids

 

 

 

That day Dim Dim and his friends gathered around the square!
DimDim said excitedly:
I’m going to tie a Dinocity flag around my neck and wear a tasseled hat!

Dinosol said:
So I will wear my beautiful s*******t and colorful wig.

I really love football! I go to Sangi Stadium to see all the matches! We will definitely have a lot of fun this time! said Dinomani.

Yeah! Sure! Aha! Is your seat number written on your ticket?

DimDim said:
Yes! My seat number is 879!

My seat number is 877!
Hooray! So we sit together! What is your seat number?

Dino Money said with a big smile:
Seat number 7!

Dinosol and Dim Dim said together:
What?? You must be joking!!!

No! Why joke?!

Dinosol said:
The seat number seven is very close to the field! That is a VIP seat!

Yes! I have bought a VIP ticket!

Dim Dim said with regret:
Good for you!

But Dinosol said:
After all, there is nothing special! It is the same football match! But he will be a little closer!

Dinomani said:
Does not matter? You sit at the end of the stadium and I sit right next to the field! I can touch the match ball!

Dim Dim said:
Are you really telling the truth? I also like to sit there!

Dinomani said:
Come on! Buy a ticket for the VIP seat! This way we can watch the game together!

Yes! Yes! I’m gonna do the same thing!

Dinosol said:
DimDim! DimDim! Don’t buy a ticket! You have a ticket! The VIP ticket is very expensive, it also shows the same match!

Dinomani said boredly:
You keep repeating yourself! DimDim don’t listen to her! You have a lot of savings! Go take it from your savings and let‘s buy you a ticket!

DimDim, who really wanted to sit in the VIP seat, ran and went home! The whole house was crowded! His father was preparing himself for the match! He had spread flags and colorful hats on the ground and was trying them one by one. When he saw his son, he said:
Where have you been boy?! Hurry up, get ready! We have to go to the stadium and find our seats before the game starts!

Dad! Dad! I want to buy a VIP ticket!

What? VIP? But son! That ticket is very expensive!

Yes I know! But I have the money! I have savings!

But my son! You had saved that money to buy something else! Did you forget that?

No! I have not forgotten at all!

His father said:
Well, my son, if you regularly withdraw from your savings and spend, your money will accumulate later and you won’t be able to buy your telescope soon! Does it worth it?

Yes! I want to sit in the VIP seat!

What is the difference between the VIP position and our position, after all? The seat material is the same! We will see the same match!

 

 

 

2 stories for kids free

 

 

 

The Little Mermaid story for kids

 

 

z1_kld.jpg

 

My dear little friends! I’m gonna tell you the little mermaid story!

Once upon a time, far and deep in the ocean, where the water is shiny and blue, lived a sea king who had six mermaid daughter. Five of them were happy and cheerful while the youngest one was deeply sad and no one hadn’t seen her smile.

The little mermaid wanted to see the surface world! She loved to see green trees and blue sky. Because of that she always swam to the top of the ocean to enjoy the surface world’s view. She felt depressed when she couldn’t see the above world.

Georgios fish, beautiful shells and all the colorful creatures in the sea were always trying to make her smile but they usually failed. Even her father’s bedtime stories couldn’t cheer her up.

One night, the little mermaid swam to the top of the ocean when others were sleep. It was a stormy night and waves were crashing into rocks. The lightning stroke to a ship which was rolling in the ocean. The little mermaid saw a man beside the ship, signaling for help.

She swam and helped him quickly. She brought him to the shore and rested him on sands. The little mermaid fell in love with the young man in that short time. So she started to sing a song with his magical voice for the prince. And then she came back to the ocean.

She was so much in love with the young man that she couldn’t stop thinking about him. So he decided to go and visit the seashore witch and ask her to grant a wish.

The little mermaid wanted to dance and walk on the surface world. she wanted to feel the warmth of the sand. The witch. who was cunning and tricky, stirred her potion with an evil smile.

I will grant your wish! But I’ve got one condition! She said. I will give you the ability to walk and dance. But you’ll be no longer be able to talk and sing. If the prince doesn’t confess to his love for you in three days, your voice will be mine forever!

I agree! I accept your condition!

 

 

 

But let me tell you about the prince! He remembered one and only one thing about his rescuer! Her magical voice.

So my little friends, the witch transformed our little mermaid. After she transformed she went to the shore and sat on the warm sand where the prince was looking for her rescuer. prince didn’t remember our little mermaid:

Who are you? OH! You can’t walk?! Let me help you.

So, the prince took the little mermaid to his palace! On the second day, when little mermaid and prince were sailing on the ocean, prince decided to confess his love to her, but before he get a chance, the evil eels of tricky wish, attacked the ship.

The tricky witch who knew this, hid little mermaid’s voice in a seashell and hung it to her neck. Then transformed herself into a beautiful young woman! Then she started singing on the seashore. when the prince heard that magical voice, he was convinced that the tricky witch is her rescuer. so he decided to marry her!

But our little mermaid had many good friends! seals and fish! they decided to uncover witch’s evil plan! They attacked the witch and managed to break the chain of the neckless! Now it was the time! Our little mermaid got her voice back! She now could tell the prince who she truly was!

But on that moment, the sun set and the third day finished! Little mermaid’s legs turned into a tail and the witch grab her and took her into the deep water of the ocean!

The brave prince, who now knew the true story, went and followed the witch and battled her and defeated her!

But my dear friends, prince and little mermaid couldn’t be together anymore! Because little mermaid hadn’t legs anymore! She was really upset!

When her father, the mighty king of the ocean, saw his daughter in that situation, he knew just what he had to do. he moved his magic wand and gave her little daughter two legs!

 

The Town Musicians of Bremen story for kids

 

 

 

My dear fellows, Today I’m gonna tell you the story of town musicians of Bremen.

Once upon a time, there was a man who had a donkey. His donkey had carried the corn sacks for many years. for him! Yes kids! He was a indeed, a loyal donkey!

But getting old, the donkey became weak and unsuitable for the job! So the owner thought to himself:

Should I keep this donkey or let him go?

Sensing the danger, donkey ran away from the farm and decided to go to Bremen.

Yes! I will be a great musician there! He thought.

He started his journey. He walked and walked until he reached a dog, lying on the road! The dog was gasping like he had just finished a long run!

What are you gasping for, dear friend?

OH! I got old and I can’t go hunting every day! said the dog. My master didn’t want me anymore! So I decided to run away! But, how can I find food?

I know what to do! I’m going to Bremen to become a musician! come with me. We can form a band together. I’ll play the Lute and you shall beat the kettledrum!

So the dog agreed! They were not far in the road when they saw a cat! He was sitting on the road, with eyes full of tears like the ocean!

Fluffy fellow! Why are you crying so hard? Asked the donkey!

How can I be happy when my life is in danger! I’m getting old! My teeth are not sharp anymore! I don’t wanna chase mice anymore! I rather sit near the fireplace and rest! So my mistress wanted to get rid of me! I escaped! But what am I gonna do now?

Join us! You understand night music. So you can be a member of our band! We are gonna be musicians of Bremen!

The cat thought really hard and decided to join them. The three runaways continued their journey and they reached a rooster who was cock-a-doodle-doing with all his might.

Your cock-a-doodle-do goes through and through my skull, said the donkey. What is the problem?

My mistress has guests tomorrow and he told the chef to cook a delicious soup with me for them! this evening I am to have my head cut off. Now I am cock-a-doodle-doing at full pitch while I can. The rooster cried!

Ah you feathery red headed friend! You better come with us and be a part of our band! We are heading to Bremen and become musicians! It is indeed better than death! You have a full pitch voice! Our music will have the best quality! Said the donkey.

The rooster agreed. So the four animal continued their trip to Bremen. In the evening they decided to rest in the forest. The donkey and the dog laid under a large tree while the rooster and the cat settled in the branches. The rooster flew right un the top where he was safer. right before they fall to sleep, the rooster said:

I saw a light! there most be a house not far off!

So we better get up and go! Said the donkey. I’m not comfortable here! We want a shelter.

So they moved further on, and soon saw the light shine brighter and grow larger, until they came to a well lit robber’s house. The donkey, as the biggest, went to the window and looked in.

What do you see, my grey horse? Asked the rooster.

What do I see? Answered the donkey. A table covered with good things to eat and drink, and robbers sitting at it enjoying themselves.

OH! That is just what we want! Said the rooster!

I wish we were there! Moaned the donkey!

Then the animals put their heads together and planned how to best win an invitation to come inside and join the robbers at the feast.

Come, come my friends, said the donkey. We are musicians, so let us sing for our supper.

They began to sing as best as they can. The donkey brayed, the dog barked, the cat mewed, and the rooster cock-a-doodle-do’ed.

Then they burst through the window into the room, so that the glass clattered! At this horrible din, the robbers sprang up, thinking this has to be a ghost, and they escaped in a great fright out into the forest.

The four companions now sat down at the table, pleased with what was left, and ate as if they were going to fast for a month.

As soon as the four musicians finished eating, they turned off the light, and each found a sleeping place according to his nature and fell to sleep. The donkey laid himself down upon some straw in the yard, the dog behind the door, the cat upon the hearth near the warm ashes, and the rooster perched himself upon a beam of the roof; and being tired from their long walk, they soon went to sleep.

 

For see more stories for kids click this link and this link

کفپوش اپوکسی چیست؟

در پاسخ به سوال کفپوش اپوکسی چیست؟ می توان گفت کفپوش اپوکسی، پوششی از جنس پلیمر است که روی بتن یا موزاییک در لایه های مختلف اجرا می شود. اپوکسی را نمی‌توان روی آسفالت اجرا کرد ولی سطوحی مانند سنگ، بتن یا موزاییک برای اجرای اپوکسی مناسب هستند. در نتیجه اگر سطح شما دارای پستی بلندی بالایی است پیشنهاد می کنیم قبل از اجرای کفپوش اپوکسی، زیرایند را با بتن ماله پروانه یا موزاییک پوشش دهید. البته در این شرایط موزاییک همواره به صرفه تر است.

حال این سوال مطرح می شود که چرا باید سنگ، بتن یا موزاییک را با کفپوش اپوکسی پوشش داد؟

با ما همراه باشید تا از مزیت های کفپوش اپوکسی برایتان بگوییم.

مزایای کفپوش اپوکسی

اولین ویژگی کفپوش اپوکسی حفاظت آن از سطح زیر خود در برابر سایش و فرسایش است. این ماده یک سطح تمیز، یکدست و بدون درز ارائه می دهد. جالب است بدانید اپوکسی هرگز گرد و غباری از خود ایجاد نمی کند.

کفپوش اپوکسی دارای مقاومت مکانیکی بالایی است و می تواند حدود ? تا ? تن بار را تحمل کند. علاوه بر این، اپوکسی دارای مقاومت شیمیایی خوبی در برابر اسید، قلیا، حلال و سایر مواد شیمیایی است.

جدا از مسائل فنی ظاهر کفپوش اپوکسی بسیار مدرن، شیک و زیباست. جهت اجرای این کفپوش هیچ گونه محدودیت در مورد رنگ بندی وجود ندارد. در شرکت ماناپلیمر مشتری می تواند فام و رنگ دلخواه خود را از این صفحه انتخاب کند. ویژگی کاربردی این کفپوش ها قابلیت خط کشی و علامت گذاری آن است.

در نهایت باید بگوییم که تمیز کاری کفپوش های اپوکسی بسیار راحت است و شما هیچ گونه نگرانی در زمینه شستشوی آن نخواهید داشت.

معایب کفپوش اپوکسی

کفپوش اپوکسی دارای معایب جدی نمی باشد و به همین جهت است که استفاده از آن در سال‌ های اخیر افزایش یافته است. ولی از ضعف های آن می توان به موارد زیر اشاره کرد

  1. هزینه آن به ازای هر متر مربع در مقایسه با رنگ های معمولی بالاتر است چون از مواد اولیه گرانتری استفاده می شود و نسبت به رنگ خیلی مقاوم تر است.
  2. در بعضی از کاربرد ها که انعطاف پذیری کفپوش برای ما اهمیت دارد ممکن است اپوکسی شکننده محسوب می شود.
  3. اپوکسی در صورتی که در معرض نور آفتاب قرار گیرد تمایل به زرد شدن و افت براقیت خواهد داشت و بعد از گذشت زمان دچار پدیده گچی شدن خواهد شد

 

.

c1_jdz5.jpg

.

.

کاربرد کفپوش اپوکسی در چه زمینه هایی است؟

کفپوش اپوکسی رایج ترین نوع از کفپوش های صنعتی محسوب می شود. همانطور که در بخش قبل ذکر گردید اپوکسی کف دارای مزایای عمده ای می باشد و عموما در صنایع زیر استفاده می‌گردد:

?) دارو سازی ?) نفت گاز و پتروشیمی  ?) صنایع آب فاظلاب  ?) صنعت مواد شوینده  ?) انبارداری  ?) صنایع خودرو سازی ?) تولید قطعات کامپیوتر و آی تی  ?) صنایع حمل و نقل ریلی ?) کارخانه های مواد شیمیایی و رنگزری  ??) بیمارستان ها و مراکز بهداشتی ??) سالن های ورزشی  ??) پارکینگ ها  ??) تولید مواد غدایی  ??) صنایع تولید مواد آرایشی ??) صنایع بسته بندی ??) تصفیه آب و تصفیه خانه ها  ??) اتاقهای ابزار دقیق  ??) اتاق های سرور  ??) صنایع فولاد

انواع کفپوش اپوکسی

اپوکسی کف با توجه به کاربردی که از آن انتظار می رود، به روش های مختلف ساخته و اجرا می شود. شاید بیش از ده نوع کفپوش اپوکسی مختلف وجود دارد که در زیر به توضیح مهم ترین انواع آن می پردازیم. هر کدام از انواع زیر در مقاله هایی جداگانه به صورت مفصل توضیح داده شده اند، از طریق لینک های آبی رنگ می توانید این مقالات را مطالعه کنید.

کفپوش اپوکسی صنعتی

یکی از انواع مهم کفپوش های صنعتی، اپوکسی با ترافیک بالا است که مخصوص کارخانجاتی طراحی شده است که در آن ماشین آلات و وسایل سنگین تردد دارند. با توجه به بار و اصطکاک ماشین آلات می توان کفپوش اپوکسی را در ضخامت های مختلفی اجرا کرد. به عنوان مثال کفپوش سه میلی متری اپوکسی بار حدود ? تا ? تن را به خوبی تحمل می کند. در صورت تردد لیفتراک های سنگین تر از کفپوش هایی با ضخامت بالاتر استفاده می شود.

کفپوش اپوکسی آنتی استاتیک

کفپوش اپوکسی آنتی استاتیک از تجمع بار روی سطح جلوگیری می کند و دارای خاصیت رسانایی می باشد. از این کفپوش در مکان هایی که به دنبال حذف الکتریسیته ساکن هستند استفاده می شود. به عنوان مثال در اتاق های سرور از اپوکسی آنتی استاتیک استفاده می کنند تا به سرور ها آسیبی نرسد. همچنین در اتاق های جراحی از این کفپوش ها استفاده میکنند زیرا دستگاه های پزشکی نسبت به الکتریسیته ساکن حساس هستند.

کفپوش اپوکسی آنتی باکتریال

کف بیمارستان ها و اتاق‌های تمیز باید به نحوی اجرا گردند که کمترین میزان آلودگی را جذب کرده و از رشد باکتری جلوگیری کنند. کفپوش های اپوکسی آنتی باکتریال در موارد خاص به همراه ذرات نانو نقره تهیه می شوند تا خاصیت از بین بردن میکروب ها را داشته باشند. در کشور عزیزمان به علت قیمت بسیار بالای ذرات نانو نقره از این ماده استفاده نمی کنند. خوشبختانه کفپوش اپوکسی بیمارستانی، حتی اگر فاقد نقره باشد، می تواند از رشد باکتری های جلوگیری کند.

کفپوش اپوکسی پارکینگ

امروزه در پارکینگ مراکز خرید بزرگ و ساختمان های تجاری از کفپوش اپوکسی پارکینگ استفاده می شود. این کفپوش های قابلیت خط کشی دارند، ضد لغزش و سایش بوده و به راحتی تمیز می شوند. تمام این ویژگی ها در کنار قیمت مناسب، کفپوش اپوکسی را به بهترین گزینه جهت پوشش کف پارکینگ تبدیل کرده است.

کفپوش اپوکسی در منزل

اگرچه پوشش اپوکسی کف برای مقاصد صنعتی طراحی شده است ولی تنوع فام، یکپارچه بودن، عایق بودن و خیلی از خواص آن باعث شده که از کفپوش اپوکسی در منازل نیز استفاده گردد. با ترکیب رنگ های مختلف می توان سطحی کاملاً زیبا و جذاب ایجاد نمود که بسیار چشم نواز بوده و به لحاظ تزئینی بسیار جالب توجه است. در این کفپوش ها از لاک اپوکسی شفاف که محصولی وارداتی است استفاده می شود.

کفپوش اپوکسی سه بعدی

یکی از کاربردهای مهم و دکوراتیو اپوکسی کف، کفپوش اپوکسی سه بعدی است. در این خصوص با تلفیق سیستم اپوکسی با یک نقاشی سه بعدی که توسط لاک اپوکسی محافظت می شود می توان یک زیبایی ویژه ای ایجاد کرد که در سالیان اخیر بسیار مورد توجه واقع شده است. روش اجرا و مواد کفپوش اپوکسی سه بعدی کاملاً مشابه با کف پوش اپوکسی در منزل است و صرفاً یک نقاشی سه بعدی بر روی سطح نصب می گردد که زیبایی ویژه ای را ایجاد می کند.

 

بیمه شخص ثالث در ماه حرام

 

نرخ دیه کامل انسان در سال ????

 

به منظور تعیین نرخ دیه کامل انسان در سال ????، بر اساس شاخص اعلام شده توسط بانک مرکزی و توجه به نرخ تورم، رئیس قوه قضاییه این نرخ را تعیین می‌کند. در سال ????، نرخ دیه کامل در ماه‌های غیر حرام یا عادی، ??? میلیون تومان و در ماه‌های حرام معادل ? میلیارد و ??? میلیون تومان است. افرادی که به دلایل مختلفی مثل تصادف با عابر پیاده محکوم به پرداخت دیه کامل در سال ???? هستند، باید بسته به نوع آسیب وارده، مبلغ مشخصی را پرداخت کنند. لازم به ذکر است که دیه، یکی از شاخص‌های مهم قانونی کشور ماست و محاسبه آن با توجه به نرخ سال جاری لازم الاجرا است.

 

دیه کامل مرد در سال ????

 

دیه کامل مرد در سال ???? در ماه‌های غیر حرام یا عادی، ??? میلیون تومان و در ماه‌های حرام، به مقدار یک سوم دیه کامل افزایش می‌یابد. بنابراین، دیه کامل مرد در ماه‌های حرام معادل ? میلیارد و ??? میلیون تومان است. اگر شخصی به دلیلی مثل تصادف با عابر پیاده محکوم به پرداخت دیه کامل مرد در سال ???? باشد، باید بسته به نوع آسیب وارده، مبلغ مشخصی را پرداخت کند.

 

z4_l651.jpg

 

دیه کامل زن در سال ????

 

دیه زنان یکی از موضوعاتی است که در قوانین جزایی کشور ما بسیار بحث برانگیز است. در قانون مجازات اسلامی، دیه قتل مردان دو برابر دیه زنان تعیین شده است که این موضوع، موجب شده تا نقد و انتقادهای زیادی بر این موضوع وارد شود. با این حال، در صورتی که دیه کمتر ازیک سوم دیه کامل باشد، هیچ تفاوتی بین دیه زن و مرد وجود نخواهد داشت. در نتیجه، دیه کامل زن در سال ????، برابر با مبلغ ??? میلیون تومان در ماه‌های عادی و ??? میلیون تومان در ماه‌های حرام است.

 

مطالب مفید دیگر در مورد بیمه مرتبط با بیمه ثالث ایران و قیمت بیمه شخص ثالث ایران اطلاعاتی کاملتر را در مورد بیمه ثالث در اختیار می‌گذارند. همچنین بخش استعلام بیمه ثالث ایران و یا محاسبه بیمه بدنه ایران  اطلاعات قیمتی در مورد این دو موضوع را در اختیار قرار می‌دهند. با دنبال کردن این موضوعات اطلاعات کاملی در مورد بیمه ثالث خواهید داشت.

 

 

قانون برابری دیه زن و مرد و بیمه شخص ثالث

 

با توجه به تبصره ? ماده ? قانون بیمه شخص ثالث، دیه زیان دیدگان تصادفات رانندگی بدون توجه به جنسیت، از صندوق تامین خسارات بدنی پرداخت می‌شود. به عبارت دیگر، میان دیه زن و مرد در تصادفات رانندگی تفاوتی وجود ندارد و دیه برای هر دو جنس برابر است. در ماده ?? قانون بیمه شخص ثالث نیز ذکر شده است که بیمه‌گر موظف است خسارت وارده به زیان‌دیدگان را بدون توجه به جنسیت و دین پرداخت کند. در نتیجه، همه افراد جامعه، برابراً از حقوق قانونی خود دریافت دیه برخوردارند. لذا، اگر شما یکی از زیان دیدگان تصادفات رانندگی هستید، می‌توانید با اعتماد به قانون، حقوق خود را از طریق دریافت دیه به دست آورید.

 

به طور خلاصه، دیه کامل در سال ???? بسته به جنسیت و ماه محاسبه می‌شود و برای محاسبه آن نیاز به توجه به نرخ جاری لازم الاجرا است. با این حال، در تصادفات رانندگی بیمه شخص ثالث، دیه زیان دیدگان برای هر دو جنس برابر است و تفاوتی وجود ندارد. در نهایت، افراد می‌توانند با اعتماد به قانون، حقوق خود را از طریق دریافت دیه به دست آورند.

آیا انواع شیرآلات ساختمانی و بهداشتی را می شناسید؟

شیرآلات ساختمانی انواع گوناگونی دارد که از نظر مکانیزم عملکرد، قیمت شیرآلات و حتی کاربرد با یکدیگر تفاوت دارند.  چهار گروه اصلی شیرآلات عبارتند از: شیر روشویی، شیر توالت، شیر حمام و شیر ظرفشویی. تقریباً تمام این گروه ها می توانند از انواع شیرآلات کلاسیک، اهرمی، هوشمند و یا پدالی باشند. طبیعتاً قیمت شیرآلات هوشمند از قیمت شیرآلات بهداشتی معمولی بالاتر است. پس حتما در نظر داشته باشید که بودجه ای که برای خرید شیرآلات کنار گذاشته اید، متناسب با رِنج قیمت نوع شیر آلات مورد نظر شما باشد. در این مقاله با انواع مکانیزم شیرآلات آشنا می شوید.

شیرآلات ساختمانی

در میان انواع شیرآلات بهداشتی، بعضی مدل ها مانند شیرآلات هوشمند خاص تر و بعضی مانند شیرآلات اهرمی، رایج تر هستند. قیمت شیرآلات بهداشتی بسته به تکنولوژی به کار رفته در آنها متفاوت است. در بازار شیرآلات ارزان قیمت و شیرآلات لوکس عرضه می شود تا امکان خرید شیرآلات بهداشتی برای تمامی اقشار جامعه فراهم باشد. به طور معمول بیشتر مردم برای انتخاب شیرآلات به شکل ظاهری، برند، قیمت شیرآلات ساختمانی، جنس و گارانتی شیرآلات دقت می کنند. برخی ویژگی های کاربردی، مانند پرلاتور و تنوع پاشش آب نیز می تواند در انواع شیرآلات وجود داشته باشید که تجربه کار با شیر آب را بهبود بخشد. در ادامه انواع شیرآلات از نظر مکانیزم معرفی شده است.

kitchen_sink_faucet_u1z.jpg

 

شیرآلات کلاسیک

 شیرآلات کلاسیک نسل قدیمی تر شیرآلات مخلوط هستند. دستگیره کنترل آب در شیرآلات کلاسیک به صورت پیچی است. معمولاً دستگیره آب سرد در سمت راست و دستگیره آب گرم در سمت چپ شیرهای کلاسیک قرار دارد. اخیراً تولید این شیرآلات به نسبت شیرآلات اهرمی در ایران کاهش یافته است و جای خود را به تولید انواع شیرآلات اهرمی، چشمی و یا لمسی داده است.

شیرآلات اهرمی

شیرآلات اهرمی برای سال ها رایج ترین انواع شیرآلات بوده و هستند. این نوع شیرآلات دارای یک کارتریج یا مغزی شیر اهرمی هستند که فشار و دمای آب را تنظیم می کند. زمانی که کاربران دسته اهرمی شیر آب را می چرخانند در واقع حرکت دسته کارتریج را کنترل می کنند. شیرآلات اهرمی در انواع رنگ ها و مدل ها تولید می شوند و گستره قیمتی بسیار متنوعی نیز دارند.

شیرآلات هوشمند

شیرآلات هوشمند، برخلاف شیرآلات اهرمی و کلاسیک که بر پایه عملکرد مکانیکی اجزا ساخته می شوند، دارای اجزای الکترونیکی هستند. مثلاً شیرآلات چشمی به واسطه اشعه مادون قرمز وجود دست ها در زیر شیر را تشخیص می دهند و جریان آب را برقرار و قطع می کنند. ممکن است طبق تنظیمات پس از مدتی (معمولاً ?? تا ?? ثانیه) آب به صورت خودکار قطع شود. شیرآلات دیجیتال دارای یک صفحه نمایشگر دیجیتال هستند که مشخصات آب خروجی مانند دمای آب را نشان می دهد. می توانید تنظیمات مورد نظر خود را در شیرآلات دیجیتال ذخیره کنید و با فشار یک دکمه آب را در دما و فشار مورد پسندتان دریافت کنید! شیرآلات لمسی نیز به واسطه برقراری تماس دست با بخش مشخصی از بدنه شیر با علمک آن قطع و وصل می شوند و نیازی به تماس دست با دسته شیر وجود ندارد. این نوع شیرآلات برای نصب در آشپزخانه بسیار مناسب هستند و در زمان آشپزی که کف دست شما چرب و یا آغشته به سایر مواد غذایی است، می توانید به کمک ساعد دست خود شیر آب آشپزخانه را کنترل کنید.

شیرآلات پدالی

شیرآلات پدالی بر اساس قطع و وصل جریان آب به واسطه یک پدال پایی عمل می کنند که در نزدیکی سینک و بر روی زمین نصب می گردد. این نوع شیرآلات در اماکن عمومی بسیار کاربردی هستند و از نظر بهداشتی نیز شرایط بهتری را فراهم می آورند، چرا که نیازی به تماس دست با شیر آب وجود ندارد. حجم جریان آب در شیرآلات پدالی به واسطه فشار پا بر روی پدال تعیین می شود.

شناخت انواع شیرآلات بهداشتی و ساختمانی چه کمکی به شما می کند؟

در زمان خرید شیرآلات بهداشتی، نکات مهمی مانند قیمت شیرآلات، گارانتی، نحوه برخورد فروشنده یا تیم پشتیبانی تولیدکننده، زیبایی ظاهری شیر آب و... اهمیت بسیاری دارد. اما پیش از پرداختن به این موارد حتماً باید کاربرد مورد نظر خود را در ذهن داشته باشید و شیرآلات متناسب با نیاز خود خریداری کنید تا به صورت بهینه زندگی را برای شما ساده ترکنند؛ وگرنه وظیفه اصلی همه شیرآلات فراهم آوردن دسترسی به آب است. پس با دانستن انواع شیرآلات، کارکرد و کاربرد آن ها می توانید بهترین انتخاب را داشته باشید.

جمع بندی

با اینکه تمام شیرآلات جهت دسترسی ساده به آب مورد استفاده قرار می گیرند هر یک برای کاربردی خاص مناسب تر هستند. به طور مثال کار با شیرآلات اهرمی نسبت به شیرآلات کلاسیک ساده تر است. یا شما می توانید شیرآلات چشمی را بدون نیاز به تماس دست و شیرآلات لمسی را فقط با اندکی تماس بخش معین شیر کنترل کنید. انواع شیرآلات پدالی نیز وجود دارد که بدون نیاز به تماس دست و فقط با فشار یک پدل پایی باز و بسته می شوند. هنگام خرید شیرآلات بهداشتی بهتر است پیش از توجه به قیمت شیرآلات، کاربرد مورد نظر خود را تعیین کنید.

منبع